انسانها با توجه به مقتضیات زمانی خود، نیاز به بازی و سرگرمی داشتهاند و این نیازها در زمانهای گذشته، که از تلویزیون و رادیو خبری نبود، شدید احساس میشد. زمانی که همه چیز طبیعی بود و انسانها با خود وطبیعت زندگی میکردند و همیشه با طبیعت درجنگ و مبارزه بودند، به شدت احساس به سلامت جسمانی را در خود میدیدند، شروع به ابداع بازیهای مختلف با توجه به محیط خود کردهاند. بعضی از این بازیها سازمان یافته و در دورههای بعدی نیز ادامه پیداکرده است. به قول یکی از دوستان که دربارهی بازیهای بومی و محلی اظهار نظر میکرد و میگفت: بازیهای بومی ومحلی ترکمنها بقدری با برنامه و شکیل است که اگر یک کودک ترکمن در تمام و یا حداقل نیمی از آنها تبحر پیدا کرده و سربلند آنها را پشت سربگذارد در آینده هیچ گونه مشکل روحی و جسمی پیدا نخواهد کرد. بله این بازیها بقدری جالب وجذاب هستند که بعضا افراد را مجبور به حرکتهای رزمی میکنند و بعضی دیگر جرات و شهامت را تقویت میکنند و بعضی دیگر نیز اطاعت ورهبری و...
1) آي گرک گون گرگ
به معني ماه را ميخواهم، خورشيد را ميخواهم، که به احتمال قوي نمادي از طبيعت پرستي ترکمنها قبل از اسلام و زماني که مسلمان نشده بودند ميتواند باشد. اين بازي يکي از معتبرترين بازيهاي بومي و محلي ترکمنها ميباشد. تعداد بازيکنان از 12تا22 نفر متغير است، بازيکنان به دو گروه تقسيم ميشود. سپس گروهها بازي را با گفتن آي گرک گون گرک شروع ميکنند، بدينگونه
دستهي اول: آي گرک، گون گرک
دستهي دوم: هر کيمه گلجه گي گرک، بيزدن سيزه کيم گرک
دسته ي اول: اووي ينگهلي گرک، اردي تنگلي گرک سايراب دورن دل لي گرک
دسته ي دوم: اوردا، يقدا، الاقا
ترجمه
دستهي اول: دختري به سان ماه و خورسيد ميخواهم
دستهي دوم: نصيب شما چه کسي خواهد شد، از ميان ما کدام دختر را ميخواهيد
دستهي اول: ما دختري ميخواهيم با همراهاني در پيش و با باري از طلا و پول در پس، که زبانش چون بلبل گويا باشد
دسته ي دوم: اگر توانستي حمله من و بگير
بالاخره يک نفر از دستهي اول به دستهي مقابل حمله کرده و سعي ميکند تا دختري را از آن دسته جدا نمايد که اگر موفق شد وي را به دسته ي خود ميبرد و در غير اين صورت خود وي بايد به دسته مقابل ملحق شود و اين کار به صورت متناوب بين دو دسته انجام ميگيرد و بدين ترتيب بازي تا از هم پاشي يکي از دستهها ادامه دارد.
2) آش شیق اویونی (بازی آششیق)
این بازی در قدیم بسیار رایج بود. در این بازی تقریبا همه گروههای سنی شرکت میکردند. آشیق عبارت است از قطعه استخوان زانوی گوسفند، بز یا بره که توسط جوانان و حتی بزرگان برای بازی جمع آوری میشد و بعضیها حتی آنها را رنگ آمیزی نموده و برای بازی آماده میکردند و طرز بازی آن بدین صورت بود در وسط زمینی به شکل دایره خطی کشیده میشد و آن دایره در کادر مستطیل شکلی قرار میگرفت. این بازی بین ۲ الی۴ نفر در زمین همواری اجرا میشد.
هر بازیکنی بطور مساوی مثلا ۳ یا ۴ یا ۵ آشیق در وسط دایره به صورت افقی میچید شروع کننده بازی که توسط قرعه تعیین میشد با (ساققا) که عبارت از آشیق بزرگتری نسبت به آششیقهای چیده شده بود و گاه داخل آنرا نیز سرب اندود میکردند تا زور بیشتری داشته باشد به آششیقهای چیده شده نشانه روی کرده و از فاصله پشت خط مستطیل به آنها ضربهای میزد.
اگر چنانچه سقه به آنها اصابت میکرد و یکی از آنها را از خط مستطیل بیرون میانداخت آن آششیق از آن شروع کننده بازی بود و همچنین آشیقهای پراکنده شده اگر به فاصله یک وجب از خط دایره داخل کادر خارج میشدند ضارب با (ساققا) توسط ۳ انگشت دستش و با فشار دادن آن باید میتوانست از خط کادر مستطیل بیرون کند تا برنده شود به این عمل (چیرتمهک) میگفتند.
بازیکن باید تک تک این آشیقها را بزند و از خط خارج کند تا برنده شود و اگر نفر اول نتواند آنها را از خط تعیین شده خارج کند نفرات بعدی به ترتیب نوبت این بازی را ادامه میدهند تا تمام آششیقها از زمین بازی خارج شوند. در آن صورت بازی تمام میشد و دوباره بازی دیگری از سر گرفته میشد. لازم به توضیح است که سقه از آشیق پای راست تعیین میشود مگر اینکه شخص بازیکن چپ دست باشد و از سقه چپ استفاده کند.
3) آششیق سووورمک
نوع دیگری از بازی با آشیق معمولا بین ۲ یا ۴ نفر انجام میگرفت.
بازیکن از هر نفر یک یا دو آشیق به طور مساوی میگرفت و آنها را از بلندی به زمین رها میکند و به این بازی آششیق سووورمک میگفتند. بازی کننده قبل از رها شدن آششیقها به زمین مالکیت خود را نسبت به آشیق رها شده اعلام میکند. مثلا میگوید اگر قسمت جیک بود مال من یا قسمت تاوا و یا اوچی یا بوک چون آشیق از چهار بعد تشکیل شده است و هر بازیکنی باید یک طرف آن را برای مالکیت خود اعلام میکرد و همان را از زمین بر میداشت بدین صورت بازی تا تمام شدن آشیقهای بازیکنان ادامه مییافت.
4) ساری جا قاوون
ساري جا قاوون یا خربزهي زرد، زرد بودن نشان از شيرين بودن است، اين بازي به صورت گروهي اجرا ميشود در هر گروه بسته به فضا ميتواند چند نفر از كودكان قرار بگيرند، در هر گروه به طور متوسط 5 نفر، هر گروه براي خود سرگروه انتخاب مينمايد و اعضاي گروه «الف» رو به ديوار و گروه «ب» پشت به ديوار در دو سمت سالن يا هر فضاي ديگري مينشينند به طور متناوب گروهها جهت نشستن خود را در هر نوبت بازي تغيير مي دهند. سرگروهها براي اعضاي خود نامهاي ديگري، مثل نام میوه و... انتخاب مينمايند سرگروه «ب» يكي از اعضاي خود را ميفرستد و به او ميگويد كه اين نقل قول، «بار هور جا قالام نه نه یه آيد ساري جا قاوون بردي؟» (برو به مادر ني قليون بگو يه خربزه ي شيرين بده ؟)، را به سرگروه «الف» بگويد و او رفته و اين جمله را ميگويد سر گروه مقابل با شنيدن اين جمله ميگويد: بار پوگي چورگ نه نه گا گل دي. ( برو به مادرت كه مثل نون پف كرده چاقه بگو بياد) اين عضو با شنيدن اين جمله به گريه ميافتد و گريه كنان به مادرش ميگويد: هورجا قالام نه نه سنگه پوگي چورگ ديدي (مادر ني قليوني به تو گفت: چاق ) و خود سر گروه ميرود تا قاوون (خربزه) بگيرد. كمي سر اينكه چرا اين به اون پوگي چورگ و اون به اين هورجا قالام گفته بگو مگو ميكنند و بالاخره مصالحه ميكنند و ميگويد قاوون داري؟ سر گروه « الف» ميگويد كليد انبار را گم كردهام و فعلاً نميتوانم قاوون بدهم. همينكه سر گروه «ب» خواست برگردد ميگويد بيا بيا پيدا كردم. چند بار با جملات مختلف مثل اين «اِ اين كليد كمد بوده و ...» اورا به اين طرف و آن طرف ميكشد تا بالاخره كليد انبار را ميدهد. او در انبار را باز نموده و ميخواهد «ساري جا قاوون» انتخاب نمايد، هر كدام از اعضاي گروهها در حكم يك قاوون هستند. سر گروه به سر هر كدام از آنها دست ميكشد و به هر كدام كه ميرسد جملهاي را محض شوخي ميگويد و باعث خندهي كودكان ميشود و هم گروههاي خود از اين سمت صدا ميزنند كه مادر جان بهترينشان را انتخاب كني و... يكي را انتخاب نموده و چشمش را با دستش ميگيرد و يكي از هم گروههاي خود را به نامي كه خود برايش انتخاب نموده صدا ميزند و او به سر اين ساري جا قاون زده و برميگردد و مينشيند. حالا اين شخص بايستي تشخيص دهد كه چه كسي به سرش زده است و اعضاي اين گروه براي اينكه اين شخص به راحتي نتواند فرد زننده را تشخيص دهد با جملهي «گلّنجم گليا» (زن داداش ميآید) از او استقبال مينمايند و دست ميزنند. اگر توانست تشخيص دهد يك امتياز براي گروهش ثبت مينمايد و اگر نتوانست يك امتياز براي گروه مقابل ثبت ميشود. و بازي ادامه مييابد و امتيازها در آخر شمارش میشود. در این بازی نیز مثل اکثر بازیهای نوجوانان، افراد به دو دسته تقسیم میشوند (پسر و دختر) و هر گروه برای خود نمایندهای انتخاب میکند. این نمایندگان برای هر یک از اعضای گروه خود نامی مستعار بر میگزینند مثل نام یک پرنده یا...
آنگاه یکی از نمایندگان نقش پیرزنی را اجرا میکندکه بر پایش خاری فرو رفته است و کمک می خواهد.
پیرزن به گروه مقابل میگوید: اجنگ بارمی؟ (مادرت در خانه است؟)
گروه مقابل: یوق، ایشنگ بار؟ (نیست، چه کاری داری؟)
پیرزن: آیاقیما تکن گچدی، آلدیرا جاقدیم (پایم را خاری خلیده است، کمک میخواهم.)
گروه مقابل: چوروک بیشیر ماگه گیتدی، دور گیتریلی (رفت نان بپزد، باش تا بیاوریم.)
پس از آن خار را از پای پیرزن در میآورند و پیرزن راهی گروه خود میشود اما نیمه ی راه بر میگردد و میپرسد.
ثارجه قاوون بارمی؟ (خربزه ی زرد رنگ دارید؟)
گروه مقابل: یوق، یوق (نداریم، نداریم)
پیرزن به سمت گروه خود بر میگردد، اما گروه مقابل فریاد میزنند.
گروه مقابل: بار، بار (داریم، داریم)
این نقش را چندین بار تکرار میکنند تا هیجان بازی بیشتر شود. آنگاه پیرزن بر سر هر یک از اعضای گروه مقابل تلنگری میزند مانند تلنگری که به هندوانه میزنند و با انتخاب یکی از آنها، چشمهای او را میبندد و نام مستعار یکی از اعضای گروه خود را بر زبان میآورد تا او نیز بر سر او تلنگری بزند. این عضو چشم بسته باید تشخیص بدهد که چه کسی به او تلنگر زده است و اگر قادر به تشخیص نبود، جذب گروه مقابل میشود و بازی به همان سبک و سیاق ادامه مییابد.
دیدگاه خود را بنویسید